حاشيه هاي همايش بزرگ دريايي پيامبر اعظم (ص) از نگاه خبرنگار اعزامي خبرگزاري "مهر" چنين است:
* روزهاي آغازين سال جديد است كه زمزمه هاي برگزاري يك مانور بزرگ به گوش مي رسد و قرار مي شود سردار صفاري فرمانده نيروي دريايي سپاه، در يك نشست خبري جزئيات آن را تشريح كند.
* پس از اين نشست خبري و اعلام زمان برگزاري "رزمايش بزرگ پيامبر اعظم"، نوبت به انتخاب خبرنگار و عكاس مي رسد و البته قرعه فال به نام نگارنده زده مي شود.
* زمان اعزام، 13 فروردين ماه است و نحسي عوامانه اين روز با سفر به منطقه رزمايش برطرف مي شود.
* پس از حضور در فرودگاه، لشكري از خبرنگاران رسانه هاي مختلف در يك كادر كوچك ديده مي شوند كه بخشي از پايانه پرواز را به اشغال درآورده اند و البته از نوع صحبت ها، موفق شده اند نگاه بخش عظيمي از مسافران را به خود جلب كنند.
* هواپيما، مسافربري است و البته هرگاه كه جمعي از خبرنگاران سوار اين وسيله نقليه مي شوند ياد شهداي سقوط سي 130 زنده مي شود. چه برسد به آن كه برنامه مورد نظر رزمايش باشد و خبرنگاران و تصويربرداران هم دوستان و افرادي باشند كه حوزه كاري هر دوي آنها نيروهاي مسلح بوده است.
* 25 دقيقه تاخير هم قابل شما را ندارد. جالب آن كه در زمان پرواز هواپيما، مهمانداران از خبرنگاران كه در انتهاي هواپيما نشسته اند مي خواهند كه در موقع اوج گرفتن به جلو بروند چون بار هواپيما سنگين است (!) اما اين سوال هم به ذهن خطور مي كند كه اگر ظرفيت هواپيما تكميل بود چه اتفاقي مي افتاد و چه مجموعه اي بر اين كار نظارت دارد.
* پس از رسيدن به بندرعباس و چشيدن مزه گرماي جنوب، مورد استقبال گرمي قرار مي گيريم و پس از دقايقي يك محل زيبا و مدرن را به عنوان محل اقامت مشاهده مي كنيم كه موجبات انبساط خاطر اهالي رسانه مي شود.
* صبح اولين روز حضور در رزمايش به جزيره "لارك" مي رويم و از نزديك عمليات هلي برن و پدافند هوايي را مشاهده مي كنيم. پس از آن نوبت به كماندوهاي دشمن مي شود كه در جزيره پياده شده و با نيروهاي خودي به درگيري بپردازند. در همين حين و در اثناي اين درگيري پرشور، ناگهان چهره هاي نيروهاي دشمن آشنا به نظر مي آيد. دقت كه مي كنم تعدادي از دوستان هم محلي را مي بينم. جالب آن كه پس از پايان اين مرحله و در ميان نگاههاي تعجب زده برخي از دوستان، به خوش و بش با دشمن فرضي مي پردازيم و دقايقي گفتگو مي كنيم.
* اين نكته را هم اضافه كنم كه بخشي از توانمندي و اقدامات صورت گرفته در رزمايش ها هيچ گاه علني نمي شود. به عنوان مثال در حالي كه ما به راحتي از نمايش زيبا و قابل تحسين خلبانان هواپيماها و بالگردهاي سپاه لذت مي برديم، هيچگاه به اين موضوع توجه نكرديم كه تعيين زمان و مسيرهاي پروازي نياز به مشخص كردن زمان و "كريدورهاي" مشخص شده دارد و به همين راحتي انجام نمي شود.
* البته بايد از ارتباط صميمي و بسيار خوب فرماندهان خصوصا سخنگوي رزمايش پيامبر اعظم (ص) نيز به نيكي ياد كرد.
* پس از اين مرحله، به محل آزمايش يك اژدر پيشرفته ساخت داخل مي رويم. اما براي اين كار مجبوريم چندين ساعت درون بالگرد باشيم و همين موضوع موجب "هوازدگي" خبرنگاران و تصويربرداران مي شود. يكي از علل تاخير در شليك اين اژدر آن بود كه يك كشتي بزرگ تجاري وارد محدوده شليك شده بود و شايد از روي عمد، سرعت خود را بسيار كم كرده بود كه با هوشياري مسئولان، هيچ اتفاق احتمالي بروز نكرد و در پايان، اژدر با موفقيت آزمايش شد.
* با اين كه خبرنگاران از برخي جهات كار مشكلي را بر عهده دارند اما نبايد از سختي فعاليت تصويربرداران نيز غافل شد. كوچكترين مشكلي در نور محيط يا تكان هايي كه به خاطر پرواز اتفاق مي افتد موجب ناتمام ماندن زحمات آنها مي شود.
* در آغاز روز بعد، به محل آزمايش دو نوع موشك در يكي از بنادر واقع در خليج فارس مي رويم. فرمانده كل سپاه نيز در اين محل حضور داشت. "آقا رحيم" به گرمي با خبرنگاران برخورد مي كند و دقايقي با آنها گپ مي زند. سپس با گوش دادن به توضيحات متخصصان سازنده اين موشك ها، آزمايش موفقيت آميز آن را مشاهده مي كند. سپس در مقابل اين متخصصان دستور مي دهد كه به آنها يك درجه تشويقي اعطا شود كه باعث خوشحالي زايد الوصف آنها كه از افراد بومي خليج فارس هستند شد.
طبق بررسي هاي صورت گرفته، فقط يكي از خبرگزاري هاي اروپايي از منطقه رزمايش با نام خليج فارس ياد نمي كرد و از عنوان عجيب Gulf sea استفاده مي كرد |
* پس از آزمايش موشك كوثر كه نوعي موشك ساحل به درياي پيشرفته است، فرمانده كل سپاه از فرمانده مسئول اين آزمايش خواست تا فيلم برخورد با هدف را به او نشان دهد كه نشان از توجه دقيق وي به موفقيت آميز بودن قطعي تجهيزات داشت.
* برخي ناهماهنگي ها ميان دست اندركاران خبري اين رزمايش را نيز به عنوان يك تذكر به ياد داشته باشيد. ذكر همين قدر از اين موضوع كفايت مي كند.
* موضوع ديگر انكه شايد لازم باشد از شعار "درياي ما خانه ما" نيز استفاده شود چون بعضا سرازير شدن زباله به آبهاي واقعا نيلگون خليج فارس قابل مشاهده بود.
* يكي ديگر از مراحل اين رزمايش كه با حضور فرمانده كل سپاه برگزار شد، پدافند ساحلي و پرواز هواپيماهاي شكاري - بمب افكن بود كه پس از پايان موفقيت آميز اين مرحله، سرلشگر صفوي به گفتگو با برخي از نيروهاي شركت كننده در اين مرحله از رزمايش پرداخت.
* فرمانده كل سپاه از يكي نيروهاي بومي كه به همراه چند برادر خود حضور داشت پرسيد كه چه مسئوليتي بر عهده دارد كه آنقدر دستانش سياه و پينه بسته شده است كه او هم با لحني كه نشان از كمي نارضايتي باشد جواب داد: " بيل مي زنم". سردار صفوي بلافاصله پس از پاسخ اين جوان و در مقابل فرماندهان نيروهاي مختلف سپاه و ارتش، دست او را بدون هيچ تكلفي بوسيد.
* آنقدر اين حركت "آقا رحيم" بدون پيش بيني و بدور از ريا بود كه هيچ عكاسي نتوانست اين صحنه را شكار كند. واكنش آن جوان نيز ديدني و بسيار زيبا بود.
* پس از پايان اين مرحله، فرمانده كل سپاه پاسداران با خبرنگاران و عكاسان حاضر، عكس يادگاري گرفت و در پاسخ به سوال كسي كه گفت "هركس با شما عكس مي اندازد شهيد مي شود"، با گراميداشت ياد و خاطره شهداي رسانه اظهار داشت: آرزوي من اين است كه همه شما بتوانيد سالهاي سال براي اين كشور خدمت كنيد. البته شهادت از بهترين هديه هاي خداوند است.
* در بعد از ظهر همين روز نيز سردار صفوي در عرشه ناو فرماندهي اين رزمايش به گفتگو با خبرنگاران پرداخت و در زير آفتاب و گرماي بسيار شديد، علل و اهداف برگزاري رزمايش بزرگ پيامبر اعظم (ص) را تشريح كرد.
براي رسيدن به منطقه برگزاري آخرين مرحله رزمايش، سوار بر شناوري بزرگ مي شويم كه در داخل آن دو دروازه گل فوتبال نيز وجود داشت. راستي وقتي توپ به اوت مي رود چه كار مي كنند؟ |
* وي در پاسخ به سوالي در زمينه شايعه غير عملي بودن تجهيزات آزمايش شده در رزمايش گفت : نيروهاي فرامنطقه اي به دقت اين آزمايشات را زير نظر دارند و از عملي بودن آن نيز باخبرند. بعد از اين سخنان فرمانده كل سپاه يك "كد" خرج كرد و آمار دقيق نيروهاي فرامنطقه اي در خليج فارس و درياي عمان را اعلام كرد.
* براي رسيدن به منطقه برگزاري آخرين مرحله مانور، سوار بر شناوري بزرگ مي شويم كه در داخل آن دو دروازه گل فوتبال نيز وجود داشت. راستي وقتي توپ به اوت مي رود چه كار مي كنند؟
* روز پاياني رزمايش نيز از جمله باشكوه ترين روزها در تقويم كشور خواهد بود. شايد تا وقتي اين رژه را از نزديك نديده بودم به اين راحتي توان و اقتدار نيروهاي مسلح كشورمان قابل درك نبود. اي كاش مي شد تا همه چند ساعت رژه صدها شناور رزمي و پشتيباني در كنار ناوها و ناوچه ها براي مردم به نمايش در مي آمد.
* اقتدار و توانمندي نيروها و تجهيزات كشورمان آنقدر جالب و متنوع است كه در چهره تك تك حاضران اين افتخار را مي توان به راحتي مشاهده كرد.
* نمايش با شكوه و متبحرانه خلبانان بالگردها و هواپيماها و همچنين وجود زيردريايي هاي نيروهاي مسلح باعث شده بود كه اعتقاد و اعتماد همه به ويژه نمايندگان رسانه ها به توان دفاعي كشور دوچندان شود.
* از بازتاب داخلي و خارجي اين رزمايش نيز افتخار ايرانيان و سردرگمي غربي ها به وضوح قابل لمس بود. جالب آن كه فقط يكي از خبرگزاري هاي اروپايي از منطقه رزمايش با نام خليج فارس ياد نمي كرد و از عنوان عجيب "Gulf Sea" استفاده مي كرد.
* پس از پايان اين مرحله، فرمانده كل سپاه و وزير دفاع در جمع خبرنگاران حاضر مي شوند و به سوالات آنها پاسخ مي دهند. سپس سردار صفوي از زحمات نمايندگان رسانه ها در اين مدت صميمانه قدرداني كرده و توصيفات بسيار زيبايي را در زمينه اهميت كار آنها بيان مي كند.
* به علت وجود جمعيت زياد مهمانان حاضر در رژه، شناور كمياب مي شود و در حالي كه سرلشگر صفوي در حال عزيمت به ساحل است، ناگهان با مشاهده اين موضوع كه خبرنگاران بدون شناور مانده اند از وسيله نقليه خود پياده شده و از خبرنگاران مي خواهد تا سوار شوند. همين موضوع موجب مي شود تا نحوه برخورد فرمانده كل سپاه به عنوان يك يادگار ارزشمند براي خبرنگاران باقي بماند.
فرمانده كل سپاه پاسداران شناور خود را به خبرنگاران داد تا سريعتر بتوانند گزارش هاي خود را ارسال كنند و خود نيز به مدت 45 دقيقه در گرماي بيش از 40 درجه منتظر ماند |
* پس از رسيدن به بندرعباس متوجه شديم كه سردار صفوي به مدت 45 دقيقه براي رسيدن شناوري ديگر در گرماي بيش از 40 درجه معطل شده بود تا خبرنگاران متحمل كمترين خستگي و ناراحتي شوند.
* اطلاع رساني رزمايش به پايان مي رسد و خبرنگاران در يك كافي شاپ مورد تقدير قرار مي گيرند. وقتي به خبرنگاران و تصويربرداران نگاه مي كنم جمعيتي را مي بينم كه چهره هايي سوخته پيدا كرده اند، دچار بي خوابي هستند، لباسهايي خاكي و كفش هايي فرسوده دارند اما خوشحال اند ،چون موفق شده اند نقشي هرچند كوچك در انعكاس توان "ايران" داشته باشند.
* پس از چند ساعت استراحت و رد و بدل كردن عكسهاي يادگاري گرفته شده در اين چند روز، به فرودگاه مي رويم.
* باز هم سر و صداها بالا مي گيرد و البته يك چهره آشنا در جمع ديده مي سود : حسين رضازاده. كم كم اكثر مردم حاضر در سالن انتظار به طرف او مي روند و با او عكس يادگاري مي گيرند. سپس سر و كله عده اي از كماندوهاي حاضر در رزمايش پيدا مي شود و آنها هم با قوي ترين مرد جهان عكس مي اندازند. رضا زاده هم از تلاش هاي آنان تقدير مي كند و تصوير دو قشري كه موجب افتخار كشور هستند در يك كادر به يادگار مي ماند.
* در آخرين ساعت روز پنجشنبه به تهران مي رسيم و پس از دقايقي بزرگترين تيم خبري حاضر در يك سفر، از هم جدا مي شوند. يكي مي گويد: خيلي تلاش كرديم اما مثل آن بود كه بخواهيم اقيانوس اقتدار و غرور ايران را از قيف خبر رد كنيم.
* يكي از بزرگترين و بي سابقه ترين رزمايش هاي كشور پايان مي يابد. ياد شهداي اين عرصه بخير.
نظر شما